پروفايل مدير

آنچه ما از بازی های رایانه ای میپنداریم فقط قسمت کوچکی از این دنیای الکتریکی میباشد لذا چه بهتر است در مورد بازی ها بدانیم تا آنچه را که به نام بازی کردن میشناسیم درک کنیم..............
آمار وبلاگ

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 186
بازدید کل : 47728
تعداد مطالب : 1
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

لينک دوستان
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان BAZI RAYANE و آدرس videogames.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





مرکز خريد و فروش| قطعات رايانه اي

اخبار

خبر:ايکس باکس وان با 100 دلار گران تر از رقيب خود پلي استيشن 4 وارد بازار ميشود

نقد بازیsilent hill:downpour

  • Mahdi.babaee

نقدی بر بازی silent hill:downpour
در جهنم هم باران می بارد
مورفی بندلتون در اتوبوس حامل زندانیان به همراه چند جانی به مکان جدید برده میشوند.چشمان نا امید مورفی خبر از سرگذشت تاریکش میدهند .بارش باران خاطرات تلخ را به یادش می اورد.در حالی که غرق در افکار غمزده ی خود شده اتوبوس به ته دره ای سقوط میکند ساعاتی بعد به هوش آمده وبیخبر از اینکه در کجاست به امید یافتن راهی به سوی آزادی شروع به حرکت میکند اما غافل از اینکه مسیری که میرود سر انجامش جهنمیست بارانی وهر چه بیشتر در پی رهایی باشد کمتر به ان خواهد رسید.

.

.
داستان در سری بازی های سایلنت هیل همواره از نکات قوت ان محسوب میشود و سرنوشت اشخاصی را بازگو میکند که در گذشته مرتکب گناهانی شده اند وحال وارد سرزمینی شده اند که در جای جای آن گناهانش به صورت نیروهایی شیطانی به مقابله با او برخاسته اند .در جدید ترین شماره ی سایلنت هیل مورفی وارد این سرزمین شده تا با حوادث گذشته ی خود رو برو شود.داستان از جایی شروع میشود که ما از گذشته و گناهان وی بی اطلاعیم وحال قصد داریم به همراهش حقایق را کشف کنیم.داستان به خوبی پیش میرود و به زیبایی شما را با مورفی هم مسیر میکند.غافلگیری های داستانی هم کم نیستن وبه زیبایی شما را به ادامه ی بازی ترغیب میکنند تا جایی که یکی از چند پایان ممکن را نظاره گر باشید.برای اینکه قصه ی بازی به زیبایی روایت بشود نیازمند شخصیتهایی هستیم که به خوبی پرداخت شده اند وبتوان با آن ها ارتباط بر قرار کرد وحضورشان را در داستان مفید دانست .در این زمینه سازنده ها موفق بوده اند ومابا شخصیتهایی روبرو میشویم که به خوبی پرداخت شده اند .از مورفی گرفته تا anneوGeorge sewell که منفی بودن را در چهره اش می توان حس کرد یا پستچی خوش اخلاق و مرموزی که هر از گاهی در جلوی راهمان سبز میشود همگی به خوبی در دل داستان پیاده شده اند.برای اینکه بیشتر بتوان با بازی وداستان آن ارتباط برقرار کرد نیازمند فضا سازیهایی هستیم که با بازی همخوانی داشته باشد.از این لحاظ بازی خوش درخشیده است ومحیط هایی را به نمایش گذاشته که فراموش کردن ان بسی سخت است ودر نقطه نقطه ی آن می توان تنهایی وترس را تجربه کرد.خیابان هایی مه گرفته که به اسارت سکوت در آمده اند و هر از گاهی صدای کلاغی این سکوت مرگبار را میشکند.فضا سازی محیط های بسته و درونی چیزی از محیط های باز کم ندارد و به خوبی حال وهوای بازی را القا میکند و فریاد میزند که اینجا سایلنت هیل است.

گیم پلی در Downpourبه سه بخش تبدیل شده که با وجود ضعفهایی که دارد میتواند نمره ی قبولی گرفته وگلیم خود را از آب بیرون بکشد.اصلی ترین بخش گیم پلی حل معما های بازی است که چالش آن با توجه به درجه سختی ای که انتخاب میکنید متفاوت می باشد. وبرای حل هر معما باید به خوبی محیط را بررسی کرده واز آیتم هایی که در inventory خود دارید بهره بگیرید بخش دیگر گیم پلی مربوط به مبارزه ها می باشد برای مبارزه ها میتوانید از سلاح های گرم از قبیل کلت و شاتگان استفاده کنید اما کار بردی تر از این دو سلاح های سرد می باشد که به وفور می توان در محیط یافت .از این نوع سلاح ها میتوان به تبر,چکش,دیلم و…اشاره کرد که البته شکننده هستند و همواره باید در پی سلاح جدیدتر باشید واین عامل به جذاب تر شدن مبارزات کمک میکند. البته مبارزات کم ایراد نیستن وبیشتر به زدن پیاپی دکمه خلاصه میشود وهیچگونه تنوعی را نمیتوان در ضربات ایجاد کرد قسمت دیگر گیم پلی زمانهایی هست که شما وارد فضایی به نامother world میشوید. در این حالت محیط تغییر شکل می دهد و شما باید از دست نوری که در پی شماست فرار کنید و در طول مسیر با ایجاد موانعی فاصله ی خود را از نور بیشتر کنید این بخش هم جذابیت های خود را دارد هر چند که نمی توان از ان به عنوان خلاقیت یا یک ویژگی بارز یاد کرد اما به متنوع تر شدن بازی کمک می کند.وقتی که در محیط های باز وبیرونی قراردارید بازی اندکی شبیه بازی های open world میشود ومیتوانید با گردش در محیط و ووارد شدن به برخی ساختمان ها چند ماموریت فرعی هم انجام بدید و زمان اقامت خود را در سایلنت هیل افزایش دهید!انجام دادن این ماموریت ها خالی از لطف نیست و میتواند برایتان لذت بخش باشد.

.

.
اما میرسیم به بخش گرافیک که تبدیل شد به بهانه ای برای برخی منتقدین که تا میتوانند این بازی را بکوبند ونمراتی تاریخی برایش به یادگار بگذارند.در بخش گرافیک باید دو چیز را مد نظر داشت یک گرافیک فنی ودو گرافیک هنری.در بخش فنی قبول دارم که بازی از مشکلات اساسی رنج می برد هر چند که نور پردازی قابل قبول است ولی سازنده ها به هیچ وجه نتوانسته اند از قابلیت های آنریل انجین استفاده کنند چرا که شاهد بافت های بی کیفیت هستیم وفریم ریت بازی از مشکلات آن است که به بازی لطمه زده است.گاهی اوقات هم شاهد عدم همخوانی صدا با لب ها هستیم . اما گرافیک هنری بازی تا حد زیادی اشکالات بخش فنی را پوشش داده است و منجر به خلق محیطهای زیبا ودر عین حال مخوفی شده است که در بالا اشاره شد.پس بی انصافی است که گرافیک را بیش از حد تخریب کنیم و آنرا بهانه ای قرار دهیم که کل بازی را به زیر سوال ببریم.بنابراین بخش گرافیکی با تمام کمبود ها و کم کاریهایش با زهم زیباست چرا که از گرافیک هنری بالایی بهره می برد.
زمانی که آکیرا یامائوکا آهنگ ساز افسانه ای که نامش با سری سایلنت هیل پیوند خورده است وبا آهنگ های خود این بازی را از لحاظ موسیقی به یک شاهکار تبدیل کرده است راه خود را از این عنوان جدا کرد موجی از نگرانی و نا امیدی در میان طرفداران این بازی به وجود آمد و یکی از بارزترین ویژگی های سایلنت هیل را در حال نابودی میدیدند .و وقتی نام Daniel Licht را به عنوان جانشینYamaoka شنیدند به موفقیت وی امیدی نداشتند.ولی حال که بازی در دستانمان است میتوانیم با اعتماد کامل از موسیقی آن تمجید کنیم وان را به عنوان عامل مثبت در نظر بگیریم وبگوییم که دنیل لیکت جانشینی شایسته برای یامائوکا بوده است. از همان اوایل بازی که مورفی با دستانی بسته در اوج نا امیدی در داخل سالن های زندان به سمت اتوبوس در حال حرکت است موسیقی شما را به داخل بازی هل می دهد و ازیبایی هایش سیر نخواهید شد وخواهید فهمید که آهنگ ساز جدید با حال وهوای این عنوان به خوبی آشنا بوده است و تجربه ی شنیداری کم نظیری را برایتان رقم میزند.موسیقی عالی به همراه فضا سازی بینظیر بازی کاری کرده اند که توان دل کردن از بازی را نداشته باشین واز وقتی که دسته ی کنسولتان را به دست میگیرید چنان غرق دنیای هراس انگیز شوید که گذر زمان را حس نکنید.بخش صدا گذاری هم به خوبی انجام شده است وصداها با شخصیتهای بازی هم خوانی دارد هر چند که همانطور هم که اشاره شد برخی مواقع مشکل عدم همخوانی لب ها با صدا ها آزار دهنده است.
کلام پایانی
Silent hill:downpour تجربه ای را برایتان رقم میزند که در کم تر بازی ای می توان نظیر آن را در یافت. حس تنهایی وغوطه ور شدن در سرزمینی مرموز وجستجو برای رهایی به خوبی در این بازی horror action adventure ترسیم شده است.و فقط میتوانم بگویم ارزشها و بزرگی های این بازی فدای گرافیک فنی بازی شده اند.این بازی عنوانی نیست که از کنارش به راحتی بگذرید بلکه انجام آن از ملزمات است وتجربه آن را به تمامی دوستان پیشنهاد میکنم.
گیم پلی=۷٫۵
گرافیک=۷
داستان=۸٫۸
موسیقی وصدا=۹
ارزش کل=۸
علی کورشی رسول (victor hogo)




اخبار

خبر:ايکس باکس وان با 100 دلار گران تر از رقيب خود پلي استيشن 4 وارد بازار ميشود